بعضیها
مردمی در گذشته جا مانده
از علاج دردها درمانده
چشمها رو به آسمان مانده
منتظر مانده , دعا خوانده
بی تحمل, عجول, احساسی
زود رنج وفسرده , وسواسی
قهر با خواندن یک برگ کتاب
استادند در علوم و حساب
عاشق بحث و جدل هستند
بی گمان همیشه حق هستند
وای اگر صحبت از نژاد شود
از نژاد برتر هستند
لحظهای درنگ باید کرد
ره بر این عرصه تنگ باید کرد
آنچه بودیم و بود خاک شده
روزگار نو اغاز شده
پاک کن آنچه در ذهنت بود
دوری کن از هر آنچه که بود
چشمها را از آسمان بردار
مغز و دستت را ببر به کار
داریوش