نگاهش

چگونه از یاد او رفتم
من که عاشق هستم
بر نگاهش

به دل گفتم
عاشق تو بمان
تا که شاید باز آید
نگاهش

دارم امید تا به رهش
همچو برگ خزان
در زیر باران
باز بیاید شاید
تا ببیند

نشسته ام من
به رهش

دیده نگران
چشمانی گریان
تا که شاید
باز آید نگاهش

داریوش